خبرگزاری مهر، گروه استانها – افشین آزادی*: روزهای آخر اسفند ماه سال ۱۳۶۶ رسیده و بمبارانهای هوایی ارتش عراق شدت گرفته است و مردم کرمانشاه زیر آتش بی وقفه بعثیها به استقبال نوروز میروند و محکمترین پناهگاه خودش را زیر تپهای به نام پارک شیرین در مرکز شهر پنهان کرده و مردمان بیپناه را چون مادری مهربان در آغوش میگیرد.
نمیدانم صدای آژیر قرمز برای مردم تکراری شده یا آنها به زندگی در پناهگاه خو گرفتهاند که هر خانواده حداقل وسایل زندگی اش را هم اینجا آورده است.
دیروز بعثیها حلبچه را بمباران شیمیایی کردهاند و هزاران زن و بچه و پیر و جوان را مثل یک تکه چوب خشک به زمین انداخته است و از صبح امروز هم موشکهای دوربرد و هواپیماهای دشمن محلههای جعفرآباد، جوانشیر، سعدی، سرچشمه، ناصری، چالهچاله، الهیه، نقلیه، سنجابی، شریعتی و چند جای دیگر کرمانشاه را بمباران کردهاند و همه جا بوی خون شهیدان میدهد.
ظاهراً پناهگاه ضدانفجار و بسیار محکم است. بچهها لباسهای نوی عیدشان را در بغل فشردهاند و پیرزنها سبزه عید خانه را به گوشه همان زیلوی ساده گذاشتهاند.
امروز چند غریبه بین مردم مشاهده میشوند. مردی که به طرز عجیبی دستش را گچ گرفته و زنی که ساعت مچی بزرگی به دور دستش بسته است، وارد پناهگاه میشوند و آنها به آن انتها میروند و بهنظر میرسد چیزی را در هواکش پناهگاه مخفی میکنند و با شنیدن آژیر قرمز بهسرعت از پناهگاه خارج میشوند و بعدها معلوم شد آنها اعضای سازمان منافقین بودهاند.
موشک از زیر بالهای میراژ جدا میشود و مستقیم میرود داخل هواکش پناهگاه، درست همانجایی که منافقین ردیاب را کار گذاشتهاند و در عرض چند ثانیه صدها شهید و مفقود و زخمی از خود برجای میگذارد.
هر ساله با فرارسیدن ایام آخر اسفند ماه عطر شهدای مظلوم پناهگاه پارک شیرین کرمانشاه در فضای شهر میپیچید و کرمانشاه مظلوم هنوز هم با چهرهای زیبا و سینهای ستبر راست قامت ایستاده است.
* رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمانشاه
نظر شما